با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

Emphasis

ˈemfəsɪs ˈemfəsɪs
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    emphases

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • noun countable uncountable B2
    تأکید، اهمیت، قوت، تکیه
    • - In this class the emphasis is on mathematics.
    • - در این کلاس تأکید روی ریاضیات است.
    • - The speaker's emphasis was on the word "conciliation."
    • - تکیه‌ی سخنران روی واژه‌ی «آشتی» بود.
    • - his emphasis on reform
    • - پافشاری او درمورد اصلاحات
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد emphasis

  1. noun importance, prominence
    Synonyms: accent, accentuation, attention, decidedness, force, headline, highlight, impressiveness, insistence, intensity, moment, positiveness, power, preeminence, priority, significance, strength, stress, underlining, underscoring, weight
    Antonyms: insignificance, unimportance

Collocations

  • put emphasis on

    مورد تأکید قراردادن، سفارش کردن، پافشاری کردن، اهمیت دادن به

لغات هم‌خانواده emphasis

ارجاع به لغت emphasis

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «emphasis» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ فروردین ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/emphasis

لغات نزدیک emphasis

پیشنهاد بهبود معانی