با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

Shortcut

ˈʃɔːrtˌkət ˈʃɔːtˌkət
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    shortcuts

معنی‌ها

  • راه میان‌بر، طریقه اقتصادی، میان برکردن
  • noun adjective
    میان بر
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد shortcut

  1. noun A route shorter than the usual one
    Synonyms: bypass, alternative, alternate route, timesaver, cutoff, timesaving method, timesaving approach, crosscut

ارجاع به لغت shortcut

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «shortcut» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ فروردین ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/shortcut

لغات نزدیک shortcut

پیشنهاد بهبود معانی