جاوا اسکریپت در مرورگر شما غیر فعال است و برای استفاده از تمام امکانات فست دیکشنری باید آن را فعال کنید.
امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن
فهرست
فهرست
ورود یا ثبتنام
دیکشنری
مترجم
AI
نرمافزارها
نرمافزار اندروید
مشاهده
نرمافزار آیاواس
مشاهده
افزونهی کروم
مشاهده
راهنما
تماس با ما
دربارهی ما
خرید اشتراک
وبلاگ
لغات من
الف
ب
پ
ت
ث
ج
چ
ح
خ
د
ذ
ر
ز
ژ
س
ش
ص
ض
ط
ظ
ع
غ
ف
ق
ک
گ
ل
م
ن
و
ه
ی
لیست الفبای فارسی: حرف "ک" (صفحه 13)
کم کم
کم کم پیش رفتن
کم کم جاری شدن
کم کم خوردن
کم کم گردآوری کردن
کم کم مصرف کردن
کم کم نوشیدن
کم کنشی
کم گذاشتن
کم گذاشتن از خوراک کسی
کم گرفتن
کم گرمایی
کم گساری
کم گساری کردن
کم گفتار
کم گفتاری
کم گو
کم گوی
کم گویی
کم لطفی کردن
کم مانند
کم مایه
کم محتوا
کم محلی
کم محلی کردن
کم محلی کردن به
کم مدت
کم مزد دادن
کم مسافت
کم مشغله
کم مصرف
کم مصرف کردن
کم مطالعه
کم معاشرت
کم معامله
کم مقاومت در برابر هوا
کم نا
کم نشدنی
کم نظیر
کم نفس
کم نکردنی
کم نما
کم نما کردن
کم نمایانه
کم نمایی
کم نمود
کم نمودن
کم نور
کم نور شدن
کم نور کردن
کم نوری
کم نیرو
کم و بیش
کم و بیش کردن
کم و زیاد شدن
کم و زیاد کردن
کم وزن
کم وزن شدن
کم وزن کردن
کم وزنی
کم وقوع
کم هزینه
کم هوش
کم هویدا
کم یا بیش
کم یاد و هوش
کما
کما فی السابق
کمابیش
کمابیشی
کماج
کماجدان
کماس
کماش
کماکان
کمال
کمال بخشیدن
کمال پذیر
کمال خواهی
کمال طلب
کمال گرا
کمال گرایی
کمال گرایی کردن
کمال مطلوب
کمال و زیبایی
کمالات
کمان
کمان بزرگ
کمان حلاجی
کمان دیسی
کمان زنبرکی
کمان زنبورکی
کمان سان
کمان عذاری
کمان کردن
کمان کش
کمان کشیدن
کمان مانند
کمانچه
کماندار
کماندو
کمانش
کمانک
کمانکشی
کمانکی
کمانگری
کمانگیر
کمانگیری
کمانه
کمانه کردن
کمانه کردن گلوله
کمانه کردن و برگشتن گلوله
کمانه کرده
کمانی
کمانی شدن
کمانی شکل
کمانی کردن
کمبود
کمبود بودجه
کمبود داشتن
کمبود شدید
کمبود ویتامین ث
کمبوددار
کمپ
کمپ ترک اعتیاد
کمپانی
کمپر
کمپرس
کمپرسور
کمپرسی
کمپوت
کمپوت کردن
کمپیر
کمتر
کمتر از
کمتر از حد لازم
کمتر از سن قانونی
کمتر از صفر
کمتر از ظرفیت تولید کردن
کمتر از میزان واقعی برآورد کردن
کمتر از نیاز خوراک دادن
کمتر از واقعیت نشان دادن
کمتر از وزن دلخواه
کمتر از وزن معمول
کمتر کسی
کمترین
کمترین اثر
کمترین بخش
کمترین چیز
کمترین کار
کمترین نشانه
کمترین نشانه از چیزی
کمچه
کمد
کمد آینه دار
کمد تاقچه ای
کمد تاقچه دار
کمد چینی آلات
کمد شیشه دار
کمد کشو دار بلند
کمد کشودار با پایه های بلند
کمد کشودار کوتاه
کمداشت
کمدساز
کمدی
کمدی اجتماعی
کمدی جلف
کمدی روحوضی
کمدی سبک
کمدی سریال
کمدین
کمر
کمر اسب
کمر باریک
کمر بستن
کمر جامه
کمر جامه زنانه
کمر خم کردن زیر بار غم
کمر درد
کمرا
کمربسته
کمربند
کمربند ایمنی
کمربند بافته
کمربند بستن
کمربند تابشی ون الن
کمربند حفاظتی
کمربند زنانه
کمربند سبز دور شهر
کمربند سیاه
کمربند شمشیر
کمربند نجابت
کمربند نجات
کمرپیچ
کمرشکن
کمرکش
کمرگاه
کمرو
کمرو کردن
کمرویانه
کمرویی
کمرویی کردن
کمری
کمست
کمک
کمک آشپز
کمک پرستار
کمک پزشک
کمک پیشخدمت رستوران
کمک خرج
کمک خلبان
کمک داروساز
کمک در آغاز کردن به کاری
کمک راننده
کمک راننده راه آهن
کمک رساندن
کمک رفاهی دولت
کمک فنر
کمک کردن
کمک کردن به
کمک کردن به کسی در آغاز کردن کسب
کمک کردن به کسی در بالا رفتن
کمک کننده
کمک گیر
کمک مالی
کمک مالی دولت
کمک مالی دولت فدرال به ایالت ها
کمک مالی کردن
کمک مالی کردن دولت
کمک مکانیک
کمک منشی
کمک نشده
کمک و اعانه دادن
کمک وکیل
کمک های اولیه
کمک های بصری
کمک های نخستین
کمک هزینه
کمک هزینه آموزشی
کمک هزینه بیکاری
کمک هزینه تحصیلی
کمک هزینه دولتی
کمک هزینه های آموزشی
کمک-
کمکی
کملکان
کملین
کمند
کمند انداختن
کموتاتور
کمودور
کمون
کمون بیماری
کمونیزم
کمونیست
کمونیستی
کمونیسم
کمی
کمی باز
کمی بالاتر از سطح آب
کمی پختن
کمی تراکم
کمی تنگ
کمی حرکت دادن
کمی زرد
کمی کج بودن
کمی کج کردن
کمی مست
کمی مشروب الکلی
کمیاب
کمیابی
کمیت
کمیت پذیر
کمیت نما
کمیتش لنگ است
کمیته
کمیته تعیین دستور جلسه در مجالس مقننه
کمیسر
کمیسریه
کمیسیون
کمیسیون اولیه در داد و ستد سهام
کمیسیون فرعی
کمین
کمین کردن
کمین کسی را کشیدن
کمین کننده
کمین نشینی
کمینگاه
کمینگی
کمینه
کمینه ای
کمینه کردن
کمینه گرای
کمینه گرایی
کمینه نمایی کردن
کمینی
کن فیکون
کنا
کناد
کنار
‹
1
2
...
9
10
11
12
13
14
15
16
17
18
›
لغات تصادفی
اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!
glasses
glass
ticket
taxi
wheel
boat
water
pail
cafe
trousers
bedroom
table
nose
bird
elephant
box
money
towel