با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

Dead End

ˈdedˈend dedend
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    dead ends

توضیحات

شکل نوشتاری این لغت در حالت صفت (adjective) و فعل (verb): dead-end

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

  • adjective noun countable
    بن‌بست
    • - She lives on a dead end alley.
    • - او در یک کوچه‌ی بن‌بست زندگی می‌کند.
    • - We reached a dead end at the end of the street.
    • - در انتهای خیابان به به بن‌بست رسیدیم.
    • - a dead-end street
    • - خیابان بن‌بست
  • noun
    مجازی بن‌بست (وضعیتی که در آن امیدی به پیشرفت وجود ندارد)
    • - The relationship had reached a dead end, with both partners realizing they were no longer compatible.
    • - رابطه به بن‌بست رسیده بود و هر دو طرف متوجه شدند که دیگر با هم سازگار نیستند.
    • - Despite their best efforts, the students found themselves at a dead end in their research, unable to find any more relevant information.
    • - علی‌رغم تلاش‌های فراوان، دانشجویان در تحقیقات خود به بن‌بست رسیدند و نتوانستند اطلاعات مرتبط بیشتری بیابند.
  • adjective
    بدون آینده، بدون ترقی (کار و غیره)
    • - He has a dead-end job.
    • - شغلش آینده ندارد.
    • - The company's dead-end policies and lack of innovation led to its decline.
    • - سیاست‌های بدون ترقی و نوآوری نداشتن این شرکت منجر به افول آن شد.
  • verb - intransitive
    به بن‌بست رسیدن
    • - The investigation dead-ended when they couldn't find any more leads.
    • - وقتی نتوانستند سرنخ دیگری پیدا کنند، تحقیقات به بن‌بست رسید.
    • - This road dead-ended halfway up the mountain.
    • - این جاده در نیمه‌ی راه کوه به بن بست رسید.
  • adjective
    سرکش، تخس، یاغی، متمرد
    • - The dead-end teenagers were causing trouble at the park.
    • - نوجوانان سرکش در پارک مشکل ایجاد می‌کردند.
    • - The dead-end students disrupted the lecture by talking loudly and not paying attention.
    • - دانش‌آموزان متمرد با صحبت‌های بلند و بی‌توجهی، سخنرانی را مختل کردند.
    • - The dead-end employees constantly disregarded company rules and made the workplace chaotic.
    • - کارمندان یاغی دائماً قوانین شرکت را نادیده می‌گرفتند و محل کار را آشفته می‌کردند.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد dead end

  1. noun cul-de-sac; deadlock
    Synonyms: blank wall, blind alley, Catch-22, corner, draw, impasse, nowhere to turn, obstacle, road block, stalemate, standoff, stumbling block

ارجاع به لغت dead end

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «dead end» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ فروردین ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/dead-end-2

لغات نزدیک dead end

پیشنهاد بهبود معانی