Palanquin

ˌpælənˈkiːn ˌpælənˈkiːn
آخرین به‌روزرسانی:

توضیحات

همچنین palankeen نیز نوشته می‌شود ولی حالت نوشتار palanquin رایج است.

  • noun countable
    تخت روان
    • - The planquin of the king was adorned with precious jewels and gold.
    • - تخت روان پادشاه با جواهرات گران‌بها و طلا آراسته شده بود.
    • - The palankeen was brought in to carry the injured soldier to safety.
    • - تخت روان را آوردند تا سرباز مجروح را به محل امنی ببرند.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

ارجاع به لغت palanquin

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «palanquin» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۹ فروردین ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/palanquin

لغات نزدیک palanquin

پیشنهاد بهبود معانی