زبان‌های آلمانی، فرانسوی، اسپانیایی، ایتالیایی، عربی و ترکی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد 🌍
آخرین به‌روزرسانی:

سازگاری به انگلیسی

معنی و نمونه‌جمله‌ها

اسم
فونتیک فارسی / saaz(e)gaari /

pliability, harmony, orientation, tolerance, adaptation, correspondence, modus vivendi, tune, agreement, congeniality, unity, accordance, compatibility, concord, coincidence, rapport, agreeableness, consistency

هماهنگی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری

سازگاری انسان با محیط

the harmony of humans and the environment

سازگاری اعضای تیم موجب همکاری موفقیت‌آمیز آن‌ها شد.

The agreeableness of the team members contributed to their successful collaboration.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد سازگاری

  1. مترادف:
    تحمل سازش موالفت مماشات موافقت
    متضاد:
    ناسازگاری
  1. مترادف:
    توافق تناسب سازواری
  1. مترادف:
    هم‌آوازی هم‌آهنگی هم‌خوانی هم‌نوایی

ارجاع به لغت سازگاری

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «سازگاری» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۱ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/سازگاری

لغات نزدیک سازگاری

پیشنهاد بهبود معانی