فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Diabetic

ˌdaɪəˈbetɪk ˌdaɪəˈbetɪk

شکل جمع:

diabetics

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable

پزشکی دیابتی، فرد مبتلا‌به دیابت

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی پزشکی

مشاهده

Diabetics should monitor their blood sugar regularly.

دیابتی‌ها باید به‌طور مرتب قند خون خود را کنترل کنند.

Some diabetics don’t need insulin and manage their condition with diet alone.

برخی از افراد مبتلابه دیابت به انسولین نیاز ندارند و فقط با رژیم غذایی وضعیتشان را مدیریت می‌کنند.

adjective

پزشکی دیابتی، مربوط به بیماری دیابت

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری

The hospital has a special unit for diabetic care.

بیمارستان واحد ویژه‌ای برای مراقبت‌های دیابتی دارد.

Diabetic complications can affect many organs in the body.

عوارض بیماری دیابت می‌تواند بسیاری از اندام‌های بدن را تحت‌تأثیر قرار دهد.

adjective

مناسب افراد دیابتی، ویژه‌ی مبتلایان‌به دیابت (مواد غذایی یا محصولات دیگری که برای افراد مبتلابه دیابت طراحی یا ساخته شده‌اند)

The store sells diabetic bread that contains no sugar.

این فروشگاه نان مخصوص افراد دیابتی را می‌فروشد که فاقد شکر است.

She bought diabetic food products to manage her blood sugar levels

برای مدیریت سطوح قند خونش، محصولات غذایی مناسب افراد دیابتی را خریداری کرد.

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت diabetic

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «diabetic» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/diabetic

لغات نزدیک diabetic

پیشنهاد بهبود معانی