having happened, having become, taken place, done, having gone
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
میزها با رویهای از مرمر سبز پوشانده شده بودند.
The tables were paved with green marble.
آب از هیدروژن و اکسیژن تشکیل شده است.
Water consists of hydrogen and oxygen.
سر مقتول قطع شده بود.
The head of the deceased had been hacked.
در آمریکا بسیاری از شغلهای کارگری ناپدید شده است.
Many blue-collar jobs have disappeared in America.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «شده» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/شده