فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Colon

ˈkoʊlən ˈkoʊlən ˈkəʊlən ˈkəʊlən
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    colons

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

  • noun countable
    کالبدشناسی روده‌ی بزرگ، فراخ‌روده، کولون
    • - He has cancer of the colon.
    • - او سرطان روده‌ی بزرگ دارد.
    • - The colon plays a vital role in maintaining the body's electrolyte balance.
    • - کولون نقش حیاتی در حفظ تعادل الکترولیت بدن دارد.
  • noun countable
    دونقطه (:)
    • - When writing a formal letter, it is common to use a colon after the salutation.
    • - هنگام نوشتن نامه‌ی رسمی، استفاده از دونقطه بعد از سلام معمول است.
    • - The colon is commonly used in writing to separate two independent clauses that are closely related.
    • - از دونقطه معمولاً در نوشتن برای جدا کردن دو بند مستقل که ارتباط نزدیکی با هم دارند، استفاده می‌شود.
  • noun countable
    اقتصاد کولون (colón) (واحد پول السالوادور تا سال ۲۰۰۱ و کاستاریکا)
    • - The exchange rate between the colón and the US dollar fluctuates daily.
    • - نرخ برابری بین کولون و دلار آمریکا روزانه در نوسان است.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد colon

  1. noun The basic unit of money in Costa Rica; equal to 100 centimos
    Synonyms: El Salvadoran colon, Costa Rican colon
  2. noun A port city at the Caribbean entrance to the Panama Canal
    Synonyms: aspinwall

ارجاع به لغت colon

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «colon» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳ خرداد ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/colon

لغات نزدیک colon

پیشنهاد بهبود معانی