فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Fall In

آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها

  • phrasal verb
    فرو ریختن، پایین آمدن
  • phrasal verb
    (نظام و ارتش) به خط شدن، صف بستن
  • phrasal verb
    خاتمه دادن، به پایان رساندن
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد fall in

  1. phrasal verb Collapse inwards
  2. phrasal verb Come to an end; to terminate; to lapse

ارجاع به لغت fall in

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «fall in» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/fall-in

لغات نزدیک fall in

پیشنهاد بهبود معانی