فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Intonation

ˌɪntəˈneɪʃn ˌɪntəˈneɪʃn
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    intonations

معنی و نمونه‌جمله

  • noun
    بیان با الحان، زیروبمی صدا، تکیه صدا، لهجه، طرز قرائت، تلفظ، آهنگ
    • - to ask a question with a rising intonation
    • - با آهنگ فرازشونده پرسش کردن
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد intonation

  1. noun inflection
    Synonyms: accent, articulation, emphasis, enunciation, modulation, pitch, pronunciation, sound, tonality, tone, tone of voice

ارجاع به لغت intonation

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «intonation» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۹ خرداد ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/intonation

لغات نزدیک intonation

پیشنهاد بهبود معانی