فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Jobber

ˈdʒɑːbər ˈdʒɒbə
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

  • noun
    کار چاق کن، سودجو
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد jobber

  1. noun A person who deals in stock-exchange securities
    Synonyms: middleman, wholesaler, dealer, middleperson, business agent

ارجاع به لغت jobber

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «jobber» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۹ خرداد ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/jobber

لغات نزدیک jobber

پیشنهاد بهبود معانی