فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Kc

ˌkeɪ ˈsiː ˌkeɪ ˈsiː
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها

  • مخفف: کیلوسیکل
  • مخفف: شورای سطنتی
  • مخفف: سردار
  • مخفف: سرداران کلمب
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد kc

  1. noun One thousand periods per second
    Synonyms: kilohertz, khz, kilocycle per second, kilocycle

ارجاع به لغت kc

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «kc» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۷ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/kc

لغات نزدیک kc

پیشنهاد بهبود معانی