فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Oral

ˈɔːrəl ˈɔːrəl
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    orals

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • noun adjective B2
    زبانی، شفاهی، دهانی، از راه دهان
    • - The oral exam will come after the written exam.
    • - امتحان شفاهی پس از امتحان کتبی خواهد بود.
    • - Stories passed on by oral tradition.
    • - داستان‌هایی که دهان‌به‌دهان گشته است (طبق سنت گفتاری انتقال یافته است).
    • - oral speech sounds
    • - آواهای دهانی
    • - oral eroticism
    • - شهوت دهانی
    • - Next week she will take her orals.
    • - هفته‌ی دیگر امتحانات شفاهی خود را خواهد داد.
    • - Orally administered drugs.
    • - داروهایی که از راه دهان داده می‌شود.
    مشاهده نمونه‌جمله بیشتر
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد oral

  1. adjective spoken
    Synonyms: articulate, ejaculatory, lingual, narrated, phonated, phonetic, phonic, recounted, related, said, sonant, sounded, told, unwritten, uttered, verbal, viva voce, vocal, voiced, word-of-mouth
    Antonyms: printed, written

Collocations

ارجاع به لغت oral

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «oral» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۹ خرداد ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/oral

لغات نزدیک oral

پیشنهاد بهبود معانی