فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Orgasm

ˈɔːrɡæzm ˈɔːɡæzm
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    orgasmed
  • شکل سوم:

    orgasmed
  • سوم شخص مفرد:

    orgasms
  • وجه وصفی حال:

    orgasming
  • شکل جمع:

    orgasms

معنی و نمونه‌جمله

  • noun
    شور و هیجان، شور شهوانی، اوج لذت جنسی، حالت انزال در مقاربت
    • - to achieve orgasm
    • - به اوج لذت جنسی رسیدن
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد orgasm

  1. noun climax
    Synonyms: ejaculation, frenzy, peak, spasm

ارجاع به لغت orgasm

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «orgasm» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۹ خرداد ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/orgasm

لغات نزدیک orgasm

پیشنهاد بهبود معانی