امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Tatter

ˈtætər ˈtætə
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun adverb
تکه پارچه، لباس پاره‌پاره، ژنده پوش، رشته‌رشته، پاره‌پاره کردن، تکه‌تکه شدن، تن‌پوش مندرس

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
- a beggar dressed in tatters
- گدای ژنده‌پوش
- His clothes hang in tatters.
- لباس‌های او پاره‌پاره بود.
- tattered pants
- شلوار مندرس
- That event left his reputation in tatters.
- آن رویداد شهرت او را تباه کرد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد tatter

  1. noun A small piece of cloth or paper
    Synonyms: rag, shred, tag, tag end
  2. noun Torn and ragged clothing.
    Synonyms: Used in plural: rag

Idioms

  • in tatter

    تباه، نابود، از بین رفته

ارجاع به لغت tatter

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «tatter» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۱ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/tatter

لغات نزدیک tatter

پیشنهاد بهبود معانی