امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Tawdry

ˈtɑːdri ˈtɔːdri
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • صفت تفضیلی:

    tawdrier
  • صفت عالی:

    tawdriest

معنی و نمونه‌جمله

adjective
زرق‌وبرق‌دار، جلف، مزخرف

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
- tawdry jewellery
- جواهر بدلی و پرزرق‌و‌برق
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد tawdry

  1. adjective cheap, tasteless
    Synonyms: blatant, brazen, chintzy, common, crude, dirty, flaring, flashy, flaunting, garish, gaudy, gimcrack, glaring, glittering, glitzy, jazzy, junky, loud, meretricious, obtrusive, offensive, plastic, poor, raffish, screaming, showy, sleazy, sporty, tacky, tinsel, vulgar
    Antonyms: nice, sophisticated, tasteful

ارجاع به لغت tawdry

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «tawdry» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۱ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/tawdry

لغات نزدیک tawdry

پیشنهاد بهبود معانی