با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید
خرید اشتراک

    Thorough

    ˈθʌroʊ / / ˈθʌrə ˈθʌrə
    آخرین به‌روزرسانی:
    |

    • صفت تفضیلی:

      more thorough

    • صفت عالی:

      most thorough

    معنی و نمونه‌جمله‌ها

    • noun adjective B2
      از اول تا آخر، به‌طور کامل، کامل، تمام
      • - a thorough checkup
      • - یک معاینه‌ی کامل
      • - a thorough rascal!
      • - یک رذل به تمام معنی!
      • - a thorough search
      • - جستجوی موشکافانه
      • - a thorough researcher
      • - پژوهشگر دقیق
    پیشنهاد بهبود معانی

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    مترادف و متضاد thorough

    1. adjective exhaustive
      Synonyms: absolute, all-embracing, all-inclusive, all-out, all the way, assiduous, blow-by-blow, careful, circumstantial, clocklike, complete, comprehensive, conscientious, detailed, efficient, exact, from A to Z, full, full-dress, in-depth, intensive, itemized, meticulous, minute, painstaking, particular, particularized, plenty, royal, scrupulous, slam-bang, soup to nuts, sweeping, tough, whole-hog
      Antonyms: incomplete, inexhaustive, partial, superficial, unfinished
    2. adjective absolute, utter
      Synonyms: arrant, complete, consummate, downright, entire, out-and-out, outright, perfect, pure, rank, sheer, straight-out, total, unmitigated, unqualified
      Antonyms: deficient, imperfect, inadequate

    ارجاع به لغت thorough

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «thorough» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۹ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/thorough

    لغات نزدیک thorough

    پیشنهاد بهبود معانی
    دریافت فست دیکشنری از طریق اپ‌استور دانلود مستقیم فست دیکشنری