امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    White-collar

    ˌwaɪtˈkɒlər ˌwaɪtˈkɒlə
    آخرین به‌روزرسانی:

    معنی و نمونه‌جمله‌ها

    adjective
    اداری، دفتری (کارمند و شغل)، کارمندی (اتحادیه)

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    هوش مصنوعی فست دیکشنری
    - She preferred a white-collar job in an office rather than working in a blue-collar job in a factory.
    - او شغل اداری در اداره را به کار یدی در کارخانه ترجیح می‌داد.
    - The white-collar workers had access to a break room and other amenities.
    - کارکنان دفتری به اتاق استراحت و سایر امکانات دسترسی داشتند.
    - The company's white-collar union negotiated for better benefits and higher wages for its members.
    - اتحادیه‌ی کارمندی شرکت برای دریافت مزایای بهتر و دستمزد بیشتر برای اعضای خود مذاکره کرد.
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد white-collar

    1. adjective non-manual
      Synonyms: clerical, executive, office, professional, salaried

    ارجاع به لغت white-collar

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «white-collar» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۱ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/white-collar

    لغات نزدیک white-collar

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    جعبه خزانه جفت و جور کردن واقعیت جلسه ارتباط با مردگان جلسه محاوره جلسه گفت و شنود جلوس کردن جلوه خود نمایانه جمنده جنباندن ناگهانی جنبش مدرسی جنبه سود جویی دادن به جنتیانا جنجال آمیزی جنوبگانی جنگار جنگپرواز جهانگیرانه جهشمند جهش دادن جهندگی داشتن جواب دادنی جواب قبول جواهر کم بها جودوسری جور شده با خیاطی جوراجور کردن جوزغه جوهر پس دادن جوهرعصیرمعده جوهرکرم جکش خور جگردیس جیک جیک مانند