فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Y

waɪ waɪ
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    y's

توضیحات

همچنین می‌توان از شکل جمع ys به‌ جای y's استفاده کرد.

Y در معنای دهم مخفف لغت year است.

Y در معنای یازدهم مخفف The Young Men's Christian Association است.

Y در معنای دوازدهم مخفف The Young Women's Christian Association است.

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

  • noun countable uncountable
    Y,y (بیست‌وپنجمین حرف الفبای انگلیسی)
    • - My favorite color is yellow, which starts with the letter "y."
    • - رنگ محبوب من yellow [زرد] است که با حرف y شروع می‌شود.
    • - The word "yacht" starts with the letter Y.
    • - لغت yacht با حرف Y شروع می‌شود.
  • noun uncountable
    ریاضی ایگرگ (مجهول دوم در جبر)
    • - If x = 4, then what is the value of y?
    • - اگر x = 4 است، مقدار ایگرگ چقدر است؟
    • - The equation can be simplified by replacing y with a known value.
    • - معادله را می‌توان با جایگزینی ایگرگ با مقدار معلوم ساده کرد.
  • noun
    هرچیز به شکل Y
    • - The shadow of the sign cast a Y on the pavement.
    • - سایه‌ی تابلو شکل Y را روی پیاده‌رو انداخت.
    • - She rearranged the Y-shaped cushions on the sofa.
    • - کوسن‌های Y شکل روی مبل را مرتب کرد.
  • suffix
    پر، دارای، خاصیت، ویژگی، حالت (صفت‌ساز)
    • - The clayey soil was perfect for pottery.
    • - خاک رسی برای سفالگری عالی بود.
    • - The muddy trail made it difficult to walk through the forest.
    • - مسیر گل‌آلود راه رفتن در جنگل را دشوار می‌کرد.
  • suffix
    –مانند (صفت‌ساز)
    • - The cozy, homey atmosphere of the cafe made me feel relaxed.
    • - فضای دنج و خانه‌مانند کافه باعث شد احساس آرامش کنم.
    • - homey place
    • - جای مانندخانه (=خانه‌مانند)
  • suffix
    –آلود (صفت‌ساز)
    • - Her teary eyes reflected the sadness she was feeling.
    • - چشمان اشک‌آلود او غم و اندوهی که داشت، منعکس می‌کرد.
    • - The sleepy cat curled up on the windowsill.
    • - گربه‌ی خواب‌آلود روی طاقچه جمع شد.
  • suffix
    –یی (اسم‌ساز)
    • - Beggary is common in urban areas.
    • - گدایی در مناطق شهری رایج است.
    • - The government has implemented programs to address the issue of beggary.
    • - دولت برنامه‌هایی را برای رسیدگی به موضوع گدایی اجرا کرده است.
  • suffix
    –یی (اسم‌ساز) (فعالیت یا محل کسب‌وکار)
    • - I went to the laundry.
    • - به خشک‌شویی رفتم.
    • - The laundry service at the hotel was convenient.
    • - خدمات خشک‌شویی در هتل راحت بود.
  • suffix
    عمل، انجام (اسم‌ساز)
    • - the beggar's entreaty for food
    • - التماس گدا برای غذا
    • - The inquiry into the company's finances revealed discrepancies.
    • - تحقیق در مورد امور مالی شرکت مغایرت‌هایی را نشان داد.
  • abbreviation
    سال
    • - Last y went by so fast.
    • - سال گذشته خیلی سریع گذشت.
    • - The school y is coming to an end.
    • - سال تحصیلی رو به پایان است.
  • abbreviation noun
    انجمن مسیحی مردان جوان (با Y بزرگ)
    • - The Y organized a fundraising event for underprivileged youth.
    • - انجمن مسیحی مردان جوان رویداد جمع‌آوری کمک مالی برای جوانان محروم را ترتیب داد.
    • - The Y provided scholarships for deserving students.
    • - انجمن مسیحی مردان جوان برای دانشجویان شایسته بورسیه‌ی تحصیلی ارائه کرد.
  • abbreviation noun
    انجمن مسیحی زنان جوان (با Y بزرگ)
    • - The Y offers a wide range of programs and activities for young women.
    • - انجمن مسیحی زنان جوان طیف گسترده‌ای از برنامه‌ها و فعالیت‌ها را برای زنان جوان ارائه می‌دهد.
    • - I volunteered at the Y because I believe in their mission to empower young women.
    • - در انجمن مسیحی زنان جوان داوطلب شدم زیرا به مأموریت آن‌ها برای توانمندسازی زنان جوان اعتقاد دارم.
  • symbol
    ایتریم (با Y بزرگ)
    • - Y is a rare earth metal used in superconductors.
    • - ایتریم یک فلز خاکی کمیاب است که در ابررساناها از آن استفاده می‌شود.
    • - Y is a transition metal with atomic number 39.
    • - ایتریم یک فلز واسطه با عدد اتمی ۳۹ است.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد y

  1. noun The 25th letter of the Roman alphabet
    Synonyms: yttrium, y, wye, atomic number 39

ارجاع به لغت y

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «y» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/y

لغات نزدیک y

پیشنهاد بهبود معانی