فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

آبادی به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

  • روستا
  • فونتیک فارسی

    aabaadi
  • اسم
    village, farm, hamlet, burg, settlement, oasis
    • - آبادی کوچک در دره قرار داشت.

    • - The small settlement was nestled in the valley.
    • - رودخانه به‌سمت آبادی جاری می‌شود.

    • - The river flows cranking into the village.
  • آبادانی، رونق, شکوفایی
  • فونتیک فارسی

    aabaadi
  • اسم
    prosperity, thriving condition, prosperousness
    • - آبادی کشور نتیجه‌ی سال‌ها تلاش و تعهد برای بهبود اقتصاد بود.

    • - The country's prosperousness was a result of years of hard work and dedication to improving the economy.
    • - کسب‌وکار در شرایط پررونق خود درحال آبادی است.

    • - The business is prospering in its thriving condition.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد آبادی

ارجاع به لغت آبادی

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «آبادی» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۷ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/آبادی

لغات نزدیک آبادی

پیشنهاد بهبود معانی