امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

آبکشی به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

حمل آب

فونتیک فارسی

aabkeshi
اسم
water carrying

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری

- مجرای آبکشی از خاک رس ساخته شده بود.

- The water carrying vessel was made of clay.

- سیستم آبکشی روستا قدیمی شده بود و نیاز به بهبود داشت.

- The water carrying system in the village was outdated and needed an upgrade.
شستشو با آب

فونتیک فارسی

aabkeshi
اسم
rinsing, washing, rinse, ablution

- آبکشی ظرف‌ها آخرین مرحله‌ی فرایند تمیزکاری بود.

- The rinsing of the dishes was the last step in the cleaning process.

- آرایشگر مو آبکشی مو با شراب سیب را برای درخشش بیشتر پیشنهاد کرد.

- The hairstylist suggested a rinsing of the hair with apple cider for added shine.
پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت آبکشی

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «آبکشی» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۱ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/آبکشی

لغات نزدیک آبکشی

پیشنهاد بهبود معانی