فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

تبار به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

  • اصل‌ونسب، نژاد
  • فونتیک فارسی

    tabaar
  • اسم
    family, extraction, origin, ancestry, stock, blood, born, birth, lineage, line, parentage, genealogy, race, descent, sire
    • - ما از تبار ماشاالله خان هستیم.

    • - We are the descendants of Mashallah Khan.
    • - این اسب دورگه قدرت و استقامت تبار اصیل خود را داشت.

    • - The half-blooded horse had the strength and endurance of its thoroughbred lineage.
  • خاندان، دودمان
  • فونتیک فارسی

    tabaar
  • اسم
    زیست‌شناسی phyle-, tribe, phylo-, race
    • - تبار پرندگان در جنگل متنوع و رنگارنگ بود.

    • - The phyle of birds in the forest was diverse and vibrant.
    • - متخصص ژنتیک تبارهای مختلف جمعیت را مورد مطالعه قرار داد.

    • - The geneticist studied the different phylos within the population.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد تبار

ارجاع به لغت تبار

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «تبار» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۹ خرداد ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/تبار

لغات نزدیک تبار

پیشنهاد بهبود معانی