فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

تخم به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها

  • فونتیک فارسی

    tokhm
  • seed, egg, sperm, balls, testicle
  • زیست‌شناسی zygote
  • گیاه‌شناسی spore
  • spawn
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد تخم

ارجاع به لغت تخم

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «تخم» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۹ خرداد ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/تخم

پیشنهاد بهبود معانی