فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

خر به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

  • الاغ
  • فونتیک فارسی

    khar
  • اسم
    جانورشناسی donkey, ass
    • - عرعر خر

    • - the heehaw of a donkey
    • - خر بخندید و شد از قهقهه چست

    • - the donkey chortled and became lively with laughter
  • آدم ساده‌لوح، احمق، ابله
  • فونتیک فارسی

    khar
  • اسم صفت
    stupid, stupid person, foolish, an ass, dumb, goose, twit, silly
    • - خر نباش، خر نشو!

    • - Don't be an ass!
    • - او آن‌قدر زودباور است که حتی بچه هم می‌تواند او را خر کند.

    • - He is so gullible that even a child can gull him.
  • عامیانه balmy
  • عامیانه dim, woodenhead
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد خر

ارجاع به لغت خر

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «خر» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۹ خرداد ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/خر

لغات نزدیک خر

پیشنهاد بهبود معانی