فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

خوشگل به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • قشنگ، زیبا
  • فونتیک فارسی

    khoshgel
  • صفت
    beautiful, handsome, pretty, good-looking, dainty, lovely, comely, beauteous, fair, winsome, bonny, darling, gorgeous, delicious, pulchritudinous, delectable, ravishing, luscious, nice looking, cute, beaut, stunning, natty, peach, nifty
    • - زن خوشگل

    • - a beautiful woman
    • - او باهوش و ثروتمند است و علاوه‌بر این‌ها خوشگل هم هست.

    • - She is smart, rich and beautiful to boot.
    • - یواشکی به دخترهای خوشگل نظر انداخت.

    • - He stole a glance at the pretty girls.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد خوشگل

ارجاع به لغت خوشگل

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «خوشگل» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۹ خرداد ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/خوشگل

لغات نزدیک خوشگل

پیشنهاد بهبود معانی