غیر قابل فهم به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • نفهمیدنی
  • فونتیک فارسی

    gheyreghaabele fahm
  • صفت
    unintelligible, incomprehensible, unfathomable
    • - لهجه‌ی سخنران غیرقابل‌فهم بود.

    • - The speaker's accent was incomprehensible.
    • - کتاب زبان خارجی برای من غیرقابل‌فهم بود چون حتی یک کلمه‌اش را هم نفهمیدم.

    • - The foreign language book was incomprehensible to me since I couldn't understand a single word.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

ارجاع به لغت غیر قابل فهم

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «غیر قابل فهم» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ خرداد ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/غیر قابل فهم

پیشنهاد بهبود معانی