امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

صرف کردن به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

مصرف کردن

فونتیک فارسی

sarf kardan
فعل متعدی
to spend, to expand, to consume, to pay, to invest, to outlay

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس

- زمان و نیرویی که صرف نگارش این کتاب کرده‌ام.

- The time and energy I have expended in writing this book.

- من کوشش و وقت زیادی را صرف نگارش این فرهنگ کرده‌ام.

- I have invested a lot of time and effort in this dictionary.
خوردن و نوشیدن

فونتیک فارسی

sarf kardan
فعل متعدی
to eat, to drink, to have

- او در ظهر ناهار صرف می‌کند.

- She eats lunch at noon.

- آن‌ها در تابستان برای حفظ آب بدن آب‌میوه صرف می‌کنند.

- They drink juice to stay hydrated during the summer.
گذراندن، سپری کردن

فونتیک فارسی

sarf kardan
فعل متعدی
to use, to employ, to devote, to spend, to bestow, to dedicate

- شکارچی ساعت‌ها برای پر زدن به تیرهایش وقت صرف کرد.

- The hunter spent hours feathering his arrows.

- وقت زیادی که صرف چرندیات شد

- acres of time devoted to trivia
صیغه‌های مختلف فعل را به کار بردن

فونتیک فارسی

sarf kardan
فعل متعدی
دستور زبان to conjugate, to inflect, to decline

- آن‌ها افعال انگلیسی را درست صرف کردند.

- They conjugated English verbs correctly.

- در زبان انگلیسی، ما فعل‌ها را برای نشان دادن زمان و حالت صرف می‌کنیم.

- In English, we inflect verbs to indicate tense and mood.
پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت صرف کردن

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «صرف کردن» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۸ اسفند ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/صرف کردن

لغات نزدیک صرف کردن

پیشنهاد بهبود معانی