با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Catastrophe

kəˈtæstrəfi kəˈtæstrəfi
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    catastrophes

معنی و نمونه‌جمله

noun C2
عاقبت داستان، مصیبت، بلای ناگهانی، فاجعه

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
- Losing his job was a great catastrophe to him.
- از دست دادن شغل برای او سانحه‌ی بزرگی بود.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد catastrophe

  1. noun calamity; unhappy conclusion
    Synonyms: accident, adversity, affliction, alluvion, bad luck, bad news, blow, calamity, casualty, cataclysm, contretemps, crash, culmination, curtains, debacle, denouement, desolation, devastation, disaster, emergency, end, failure, fatality, fiasco, finale, grief, hardship, havoc, ill, infliction, meltdown, misadventure, mischance, misery, misfortune, mishap, reverse, scourge, stroke, termination, the worst, tragedy, trial, trouble, upshot, waterloo, wreck
    Antonyms: benefit, blessing, favor, good fortune, good luck, happiness, miracle, success, wonder

ارجاع به لغت catastrophe

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «catastrophe» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/catastrophe

لغات نزدیک catastrophe

پیشنهاد بهبود معانی