فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Backstroke

ˈbækstroʊk ˈbækstrəʊk
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

  • noun verb - intransitive
    ضربه با پشت دست، (در تفنگ) پس‌زنی، لگدزنی، برگشت، عقب‌زنی، (شنا) کرال پشت
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد backstroke

  1. noun
    Synonyms: breaststroke, fishtail, one-two, surfboarding, surfing, waterskiing

ارجاع به لغت backstroke

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «backstroke» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/backstroke

لغات نزدیک backstroke

پیشنهاد بهبود معانی