فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Fallibility

ˌfæləˈbɪləti ˌfæləˈbɪlɪti
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

  • noun
    جایزالخطا بودن
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد fallibility

  1. noun imperfection
    Synonyms: misjudgment, frailty, unreliability, errancy

ارجاع به لغت fallibility

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «fallibility» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/fallibility

لغات نزدیک fallibility

پیشنهاد بهبود معانی