فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Filly

ˈfɪli ˈfɪli
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

  • noun
    کره مادیان، قسراق، (مجازاً) دختر شوخ و جوان
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد filly

  1. noun A domestic animal
    Synonyms: young mare, foal, female horse

ارجاع به لغت filly

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «filly» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۹ خرداد ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/filly

لغات نزدیک filly

پیشنهاد بهبود معانی