آیکن بنر

خرید اشتراک یک‌ساله با ٪۳۱ تخفیف

خرید اشتراک یک‌ساله با ٪۳۱ تخفیف

خرید
آخرین به‌روزرسانی:

Film

fɪlm fɪlm

گذشته‌ی ساده:

filmed

شکل سوم:

filmed

سوم‌شخص مفرد:

films

وجه وصفی حال:

filming

شکل جمع:

films

معنی film | جمله با film

noun countable uncountable A1

انگلیسی بریتانیایی فیلم (اثر سینمایی)

در انگلیسی آمریکایی از movie استفاده می‌شود.

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی کاربردی مقدماتی

مشاهده

We went to see that film together.

با هم به تماشای آن فیلم رفتیم.

The director received an award for his latest film.

کارگردان برای آخرین فیلم خود جایزه دریافت کرد.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

a film about the Korean war

فیلمی درباره‌ی جنگ کره

noun countable uncountable

فیلم، نوار فیلم، نگاتیو

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری

The old 35 mm film gave the pictures a unique vintage look.

فیلم قدیمی ۳۵ میلی‌متری به عکس‌ها ظاهری خاص و قدیمی می‌داد.

Photographers used to carry several rolls of film to capture important moments.

عکاسان برای ثبت لحظه‌های مهم چندین نوار فیلم با خود حمل می‌کردند.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

a photographic film

فیلم عکاسی

noun countable C2

لایه، پوشش، غشا، پوسته (نازک)

The water was filmed over by oil.

آب با لایه‌ی نازکی از روغن پوشیده شده بود.

A film of dust had covered the table.

لایه‌ای از گرد و خاک میز را پوشانده بود.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

a film of oil on water

لایه‌ی نازکی از روغن بر روی آب

a thin wrapping film

ورقه‌ی نازک پلاستیکی برای بسته‌بندی

verb - intransitive verb - transitive B1

فیلم‌برداری کردن، فیلم تهیه کردن، تصویربرداری کردن (برای تلویزیون یا سینما)

The T.V. crews couldn't film at night.

کارکنان تلویزیون نمی‌توانستند در شب فیلم‌برداری کنند.

He is planning to film the Shahnameh.

او در نظر دارد از شاهنامه فیلم تهیه کند.

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد film

  1. verb take photographs
    Synonyms:
    take photograph shoot record roll put in the can

Collocations

end of a film

پایان فیلم

film ends

فیلم تمام می شود

film review

نقد فیلم

make a film

فیلم ساختن

recommend a film

پیشنهاد کردن یک فیلم

Collocations بیشتر

review a film

نقد کردن یک فیلم

see a film on television

تماشای فیلم در تلویزیون

shoot a film

فیلمبرداری کردن

star in a film

در فیلمی ستاره بودن/بازی کردن (نقش اصلی)

watch a film on television

تماشای فیلم در تلویزیون

film captures (an atmosphere)

فیلم (یک فضا را) به تصویر می‌کشد، فیلم (یک فضا را) القا می‌کند

give a film a bad review

نقد منفی برای فیلم نوشتن

beginning of a film

شروع فیلم

cast a film

انتخاب بازیگران فیلم

see a film at the cinema

فیلمی را در سینما دیدن

film comes out

(فیلم) اکران شدن، منتشر شدن

film critic

منتقد فیلم

film deals with

فیلم به ... می‌پردازد

سوال‌های رایج film

گذشته‌ی ساده film چی میشه؟

گذشته‌ی ساده film در زبان انگلیسی filmed است.

شکل سوم film چی میشه؟

شکل سوم film در زبان انگلیسی filmed است.

شکل جمع film چی میشه؟

شکل جمع film در زبان انگلیسی films است.

وجه وصفی حال film چی میشه؟

وجه وصفی حال film در زبان انگلیسی filming است.

سوم‌شخص مفرد film چی میشه؟

سوم‌شخص مفرد film در زبان انگلیسی films است.

ارجاع به لغت film

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «film» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۳ مهر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/film

لغات نزدیک film

پیشنهاد بهبود معانی