در فیلمی ستاره بودن/بازی کردن (نقش اصلی)
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی کالوکیشنهای کاربردی سطح متوسط
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
She starred in a famous movie last year.
او سال گذشته در یک فیلم معروف نقش آفرینی کرد.
He dreams of starring in a Hollywood film.
او رویای بازی در یک فیلم هالیوودی را دارد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «star in a film» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/star-in-a-film