با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Magnitude

ˈmæɡnətuːd ˈmæɡnɪtjuːd
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    magnitudes

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun C1
بزرگی، عظمت حجم، قدر، اهمیت، شکوه

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
noun
بزرگی، اندازه، مقدار
- a war of such magnitude
- جنگی به این عظمت
- The magnitude of our losses was staggering.
- زیادی خسارات ما سرگیجه‌آور بود.
- the magnitude of a velocity
- میزان سرعت
- he magnitude of the sound
- طنین صدا
- a poet of first magnitude
- یک شاعر درجه یک
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد magnitude

  1. noun importance
    Synonyms: consequence, degree, eminence, grandeur, greatness, import, mark, moment, momentousness, note, pith, significance, signification, weight, weightiness
    Antonyms: insignificance, unimportance
  2. noun size
    Synonyms: admeasurement, amount, amplitude, bigness, breadth, bulk, capacity, compass, dimension, dimensions, enormity, enormousness, expanse, extent, greatness, hugeness, immensity, intensity, largeness, mass, measure, measurement, proportion, proportions, quantity, range, reach, sizableness, space, strength, tremendousness, vastness, volume
    Antonyms: littleness, smallness, tininess

Collocations

ارجاع به لغت magnitude

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «magnitude» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/magnitude

لغات نزدیک magnitude

پیشنهاد بهبود معانی