Used To

ˈjustu ˈjustu
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

adjective B1
(Modal verb) عادت کردن، خو گرفتن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد used to

  1. phrasal verb familiar with
    Synonyms:
    knowing acquainted at home with accustomed used to well-known common ordinary routine customary everyday commonplace recognizable acclimated plain known old hat
  1. phrasal verb accustomed to
    Synonyms:
    familiar with acclimated

ارجاع به لغت used to

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «used to» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۳ فروردین ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/used-to

لغات نزدیک used to

پیشنهاد بهبود معانی