فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Used To

ˈjustu ˈjustu
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

  • adjective B1
    (Modal verb) عادت کردن، خو گرفتن
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد used to

  1. phrasal verb familiar with
    Synonyms: acclimated, accustomed, at home with, common, commonplace, customary, everyday, knowing, known, old hat, ordinary, plain, recognizable, routine, well-known
  2. phrasal verb accustomed to
    Synonyms: acclimated, familiar with

ارجاع به لغت used to

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «used to» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/used-to

لغات نزدیک used to

پیشنهاد بهبود معانی