فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
خرید اشتراک

    Well-known

    ˈwelnoʊn ˈwelnəʊn
    آخرین به‌روزرسانی:

    توضیحات

    شکل نوشتاری دیگر این لغت: well known


    معنی و نمونه‌جمله‌ها

    adjective A2
    شناخته‌شده، مشهور، معروف

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    همگام سازی در فست دیکشنری
    - The well-known brand is trusted by consumers worldwide.
    - مصرف‌کنندگان در سراسر جهان به این برند شناخته‌شده اعتماد داشتند.
    - The Eiffel Tower is a well known landmark in Paris.
    - برج ایفل مکان دیدنی معروفی در پاریس است.
    - She is a well-known author.
    - او مؤلفی مشهور است.
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد well-known

    1. adjective familiar, famous
      Synonyms:
      known famous popular common recognized public notable prominent important leading celebrated renowned eminent noted big widely known name somebody star celebrity in the public eye in the limelight big name acclaimed reputable outstanding illustrious conspicuous VIP large WK infamous notorious splashy superstar
      Antonyms:
      unknown unfamiliar

    ارجاع به لغت well-known

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «well-known» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/well-known

    لغات نزدیک well-known

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    دژرهی دکتردرحقوق دگردیسگر دگرسان پذیری دگرسان گرای دگرسوی کردن دگرش ناپذیر دگرشگر دگرش واکه دگرگونی ناپذیر دگرگونی گشتاور دیدگر سوی دیردرمان دیرپای دیرگزین دیرگشا دیریاز دیسدار شدن دیسلکسی دیسک ران دیماساندن دیوار بازدار دیوان کشور دیوانه و خنده آور دیوسیرتانه دیکسیونرنگار دیکلرر دیگرآنکه