فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Notorious

noʊ- / / nə- nəʊˈtɔːriəs / / nə-

صفت تفضیلی:

more notorious

صفت عالی:

most notorious

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective C1

بدنام، انگشت‌نما، رسوا، بدآوازه، بی‌آبرو، معروف (به بدی)، شهره‌ی شهر (منفی)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری

a notorious gambler

قمارباز رسوا

one of the most notorious government prisons

یکی از بدنام‌ترین زندان‌های دولتی

نمونه‌جمله‌های بیشتر

I am the one who is notorious in the city for falling in love.

منم که شهره‌ی شهرم به عشق‌ ورزیدن.

His escape with the mayor's daughter made him notorious throughout the region.

فرار او با دختر شهردار او را در سرتاسر آن ناحیه انگشت‌نما کرد.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد notorious

  1. adjective known for a trait, often an
    Synonyms:
    well-known popular leading prominent noted obvious blatant flagrant overt patent undisputed infamous scandalous shameful dishonorable disreputable ill-famed opprobrious questionable shady wicked belled wanted glaring

ارجاع به لغت notorious

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «notorious» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/notorious

لغات نزدیک notorious

پیشنهاد بهبود معانی