امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Disreputable

dɪsˈrepjətəbl dɪsˈrepjətəbl dɪsˈrepjətəbl
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • صفت تفضیلی:

    more disreputable
  • صفت عالی:

    most disreputable

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective
بدنام، بی‌اعتبار مایه رسوایی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
- He is one of the most disreputable businessmen in this town.
- او یکی از بدنام‌ترین بازرگانان این شهر است.
- She was wearing an old disreputable overcoat.
- او پالتو کهنه و ناجوری بتن داشت.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد disreputable

  1. adjective dishonorable, lowly
    Synonyms:
    abject bad base beggarly cheap contemptible derogatory despicable discreditable disgraceful disorderly dissolute ignominious in bad infamous inglorious in low esteem in the doghouse lewd libidinous licentious mean no good notorious opprobrious pitiable scandalous scurvy shabby shady shameful shocking shoddy sordid sorry unprincipled vicious vile
    Antonyms:
    decent ethical honorable principled reputable respected

ارجاع به لغت disreputable

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «disreputable» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/disreputable

لغات نزدیک disreputable

پیشنهاد بهبود معانی