صفت تفضیلی:
more disreputableصفت عالی:
most disreputableبدنام، بیاعتبار مایه رسوایی
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
He is one of the most disreputable businessmen in this town.
او یکی از بدنامترین بازرگانان این شهر است.
She was wearing an old disreputable overcoat.
او پالتو کهنه و ناجوری بتن داشت.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «disreputable» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۷ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/disreputable