صفت تفضیلی:
sorrierصفت عالی:
sorriest(برای کار اشتباه) متأسف، شرمسار، نادم، پشیمان
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح مقدماتی
He is not sorry for what he has done.
از آنچه که کرده است، نادم نیست.
I am sorry I insulted him.
از اینکه به او توهین کردم، پشیمانم.
For every good hunting dog there are a hundred sorry ones.
در مقابل هر یک سگ شکاری خوب صد سگ بد وجود دارد.
(برای احساس غم، همدردی و ...) ناراحت، متأسف، متأثر، غمگین
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
I am sorry to inform you that he has resigned.
متأسفم که به اطلاع شما برسانم ایشان استعفا دادهاند.
I am sorry, I can't help you.
متأسفم، نمیتوانم به شما کمک کنم.
متاسفم، ببخشید، عذرخواهم، معذرت میخواهم، پوزش
Sorry, allow me to pass.
معذرت میخواهم اجازه بدهید رد شوم.
Sorry, it is impossible to see the patient.
عذرخواهم، ملاقات بیمار ممکن نیست.
sorry! don't smoke in this room!
(با عرض) پوزش، در این اتاق سیگار نکشید!
غمانگیز، ناراحتکننده، محزون، اسفبار، تاسفبار، ترحمانگیز، حزنانگیز
the sorry truth is that ...
واقعیت غمانگیز این است که...
a sorry sight
منظرهی اسفبار
the sorry ceremonies that followed his death
مراسم حزنانگیزی که پیامد مرگ او بود
the sorry state of affairs in that country
وضعیت تاسفبار در آن کشور
be (or feel) sorry for somebody
دل (کسی) به حال کسی سوختن، دلسوزی کردن برای کسی
more than pleased (or sorry, etc.)
بسیار خشنود (یا متأسف و غیره)
کار از محکمکاری عیب نمیکند، احتیاط بهتر از پشیمانی در آخر کار است.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «sorry» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/sorry