آیکن بنر

لیست کامل اصطلاحات انگلیسی با معنی و مثال

اصطلاحات انگلیسی با معنی و مثال

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • Collocations
    • Idioms
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۱۷ خرداد ۱۴۰۳

    Sorry

    ˈsɑːri / / ˈsɔːri ˈsɒri

    صفت تفضیلی:

    sorrier

    صفت عالی:

    sorriest

    معنی sorry | جمله با sorry

    adjective A1

    (برای کار اشتباه) متأسف، شرمسار، نادم، پشیمان

    link-banner

    لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی کاربردی مقدماتی

    مشاهده

    He is not sorry for what he has done.

    از آنچه که کرده است، نادم نیست.

    I am sorry I insulted him.

    از اینکه به او توهین کردم، پشیمانم.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    For every good hunting dog there are a hundred sorry ones.

    در مقابل هر یک سگ شکاری خوب صد سگ بد وجود دارد.

    adjective A2

    (برای احساس غم، هم‌دردی و ...) ناراحت، متأسف، متأثر، غمگین

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    همگام سازی در فست دیکشنری

    I am sorry to inform you that he has resigned.

    متأسفم که به اطلاع شما برسانم ایشان استعفا داده‌اند.

    I am sorry, I can't help you.

    متأسفم، نمی‌توانم به شما کمک کنم.

    exclamation

    متاسفم، ببخشید، عذرخواهم، معذرت می‌خواهم، پوزش

    Sorry, allow me to pass.

    معذرت می‌خواهم اجازه بدهید رد شوم.

    Sorry, it is impossible to see the patient.

    عذرخواهم، ملاقات بیمار ممکن نیست.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    sorry! don't smoke in this room!

    (با عرض) پوزش، در این اتاق سیگار نکشید!

    adjective

    غم‌انگیز، ناراحت‌کننده، محزون، اسفبار، تاسف‌بار، ترحم‌انگیز، حزن‌انگیز

    the sorry truth is that ...

    واقعیت غم‌انگیز این است که...

    a sorry sight

    منظره‌ی اسفبار

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    the sorry ceremonies that followed his death

    مراسم حزن‌انگیزی که پیامد مرگ او بود

    the sorry state of affairs in that country

    وضعیت تاسف‌بار در آن کشور

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد sorry

    1. adjective remorseful, regretful
      Synonyms:
      apologetic repentant contrite penitent regretful guilt-ridden conscience-stricken shamefaced self-reproachful self-accusing self-condemnatory compunctious penitential touched softened melted attritional
      Antonyms:
      happy glad unremorseful unsorry
    1. adjective sad, heartbroken
      Synonyms:
      unhappy sorrowful mournful saddened distressed heavyhearted grieved melancholy disconsolate rueful pitiful bad
      Antonyms:
      happy joyful heartened
    1. adjective despicable, pathetic
      Synonyms:
      wretched miserable poor mean cheap paltry shabby scummy vile base pitiable pathetic pitiable contemptible disgraceful deplorable shoddy beggarly inadequate small insignificant unimportant trivial trifling distressing despisable dismal sad scurvy scruffy worthless abject
      Antonyms:
      good nice hopeful

    Collocations

    be (or feel) sorry for somebody

    دل (کسی) به حال کسی سوختن، دلسوزی کردن برای کسی

    more than pleased (or sorry, etc.)

    بسیار خشنود (یا متأسف و غیره)

    Idioms

    better safe than sorry

    کار از محکم‌کاری عیب نمی‌کند، احتیاط بهتر از پشیمانی در آخر کار است.

    سوال‌های رایج sorry

    صفت تفضیلی sorry چی میشه؟

    صفت تفضیلی sorry در زبان انگلیسی sorrier است.

    صفت عالی sorry چی میشه؟

    صفت عالی sorry در زبان انگلیسی sorriest است.

    ارجاع به لغت sorry

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «sorry» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۷ دی ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/sorry

    لغات نزدیک sorry

    • - sorrow
    • - sorrowful
    • - sorry
    • - sort
    • - sort key
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    لغات انگلیسی مربوط به کریسمس

    لغات انگلیسی مربوط به کریسمس

    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    interceptor into ironically isn't it looks like it takes two to tango item of news I've Jan jat jaw JK jupiter judicable juggler قانون‌گذاری قیمومت غنج ارجاع ارزش‌گذاری ارغنون نصیب نغمه نغمه‌سرا نغمه‌خوان مقننه کارگزاری مغفرت تغافل کامکار
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.