فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.

Falsehood

ˈfɑːlshʊd ˈfɔːlshʊd
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun
کذب

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
noun
دروغ، کذب، سخن دروغ
- The falsehood of this accusation is obvious.
- دروغ بودن این اتهام آشکار است.
- He told many falsehoods about me.
- او دروغ‌های زیادی درباره‌ی من گفت.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد falsehood

  1. noun lie
    Synonyms:
    untruth deception dishonesty falsity fabrication fiction story fib fraud sham pretense cover-up misstatement distortion fallacy error mendacity perjury dissimulation equivocation feigning fable line untruthfulness deceit fakery prevarication half truth fallaciousness fibbery canard yarn tall tale figment hogwash erroneousness untruism whopper
    Antonyms:
    truth

ارجاع به لغت falsehood

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «falsehood» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ فروردین ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/falsehood

لغات نزدیک falsehood

پیشنهاد بهبود معانی