با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!
دریافت هدیه

    Figment

    ˈfɪɡmənt ˈfɪɡmənt
    آخرین به‌روزرسانی:

    معنی و نمونه‌جمله

    noun
    خیال، وهم، سخن جعلی، اختراع، افسانه

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    فست دیکشنری در ایکس
    - a figment of his imagination
    - ساخته و پرداخته‌ی تخیل او
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد figment

    1. noun creation in one’s mind
      Synonyms: bubble, castle in the air, chimera, daydream, dream, fable, fabrication, falsehood, fancy, fantasy, fiction, illusion, improvisation, invention, lie, nightmare, production
      Antonyms: reality

    ارجاع به لغت figment

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «figment» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/figment

    لغات نزدیک figment

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    خاد خارج ازوصف خانه جنبا خانه شطرنج خاورسوی خاکروبه گردآوری کردن خاکسترگر خاکشیر مرتع ختام ختم گزاردن خدمت دوسره خراب نکردنی خرابی تدریجی خراشاندن با آلت زبر خراشاندن پوست خراشنده کردن خراشگذاری خراشیدگی بر پوست درخت خرامشگاه خرخنده کردن خرده زارع خز سمور آبی خزانگر خزدست خزه مردابی خسباندن خسپاندن تخم خسپانگر خشک افتادن خشک انداختن خصوصی کردن خط ترازنما درنمودار خط دو راهی خطاگونه خطگذار