Nightmare

ˈnaɪtmer ˈnaɪtmeə
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    nightmares

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun countable B1
کابوس، بختک، خواب ناراحت‌کننده و غم‌افزا

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
- the nightmare of atomic war
- کابوس جنگ اتمی
- Life with him was a nightmare.
- زندگی با او کابوس بود.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد nightmare

  1. noun bad dream or experience
    Synonyms: dream, fancy, fantasy, hallucination, horror, illusion, incubus, ordeal, phantasm, succubus, torment, trial, tribulation, vision
    Antonyms: daymare

ارجاع به لغت nightmare

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «nightmare» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/nightmare

لغات نزدیک nightmare

پیشنهاد بهبود معانی