آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۳۰ بهمن ۱۴۰۳

    Torment

    ˈtɔːrment ˈtɔːrment ˈtɔːment ˈtɔːment

    گذشته‌ی ساده:

    tormented

    شکل سوم:

    tormented

    سوم‌شخص مفرد:

    torments

    وجه وصفی حال:

    tormenting

    شکل جمع:

    torments

    معنی torment | جمله با torment

    adverb noun verb - transitive

    زجر، عذاب، شکنجه، آزار، زحمت، عذاب دادن، زجر دادن

    link-banner

    لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی ۵۰۴ واژه

    مشاهده

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    همگام سازی در فست دیکشنری

    the torment of the mother whose son was dying

    عذاب مادری که پسرش درحال مرگ بود

    His repeated phone calls had become a torment to us.

    تلفن‌های مکرر او مایه‌ی رنج ما شده بود.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    Jealousy tormented and kept him awake all night.

    حسادت او را رنج داد و همه شب بیدار نگه داشت.

    Hossein was fat and his friends tormented him about it.

    حسین چاق بود و دوستانش به‌همین‌دلیل او را اذیت می‌کردند.

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد torment

    1. noun severe mental distress
      Synonyms:
      pain suffering misery trouble worry annoyance bother irritation vexation agony anguish harassment torture affliction scourge plague hell bane nuisance pest nagging nag provocation persecution pain in the neck excruciation rack
      Antonyms:
      happiness joy contentment glee
    1. verb be or make very upset
      Synonyms:
      worry trouble annoy bother irritate vex harass tease hurt pain distress plague afflict persecute mistreat abuse torture harry pester provoke bait bedevil devil try agonize rack excruciate crucify wring break smite molest nag hound heckle bone drive bananas drive up the wall give a hard time play cat and mouse put through wringer rub salt in wound
      Antonyms:
      please delight make happy

    سوال‌های رایج torment

    گذشته‌ی ساده torment چی میشه؟

    گذشته‌ی ساده torment در زبان انگلیسی tormented است.

    شکل سوم torment چی میشه؟

    شکل سوم torment در زبان انگلیسی tormented است.

    شکل جمع torment چی میشه؟

    شکل جمع torment در زبان انگلیسی torments است.

    وجه وصفی حال torment چی میشه؟

    وجه وصفی حال torment در زبان انگلیسی tormenting است.

    سوم‌شخص مفرد torment چی میشه؟

    سوم‌شخص مفرد torment در زبان انگلیسی torments است.

    ارجاع به لغت torment

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «torment» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/torment

    لغات نزدیک torment

    • - toric
    • - torii
    • - torment
    • - tormentil
    • - tormentor
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    لغات و اصطلاحات فوتبالی به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات فوتبالی به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات ورزشی به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات ورزشی به انگلیسی

    انواع سبزیجات به انگلیسی

    انواع سبزیجات به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    self-determination seldom solidarity same here spectral splentic stand the test of time start from scratch bus start over strongly recommend subconsciously arrange cognation piccalilli عدلیه تفاصیل مبادی آداب پیراهن پرنده پا بلوط بازو آشغال ماهی شمشیری ماهی هادوک ماهی کف‌زی ماهی اسنپر ماهی سی بس ماهی فرشته‌ای
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.