گذشتهی ساده:
triedشکل سوم:
triedسومشخص مفرد:
triesوجه وصفی حال:
tryingشکل جمع:
triesتبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
پرو کردن، پا کردن، امتحان کردن
آزمودن، امتحان کردن
پرو کردن، پا کردن
(برای نخستین بار) چیزی را آزمودن، کاری را کردن
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «try» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/try