ترجمه و بهبود متون فارسی و انگلیسی با استفاده از هوش مصنوعی (AI)

خرگوش به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • پستانداری جونده و علفخوار با گوش‌های دراز
  • فونتیک فارسی

    khargoosh
  • اسم
    جانورشناسی rabbit, bunny rabbit, bunny, cony, coney
    • - خرگوش به سرعت زاد و ولد می‌کند.

    • - Rabbits breed fast.
    • - چند خرگوش را از لانه‌های خود راندند و سه تای آن‌ها را شکار کردند.

    • - They ferreted a few rabbits and hunted three of them.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد خرگوش

ارجاع به لغت خرگوش

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «خرگوش» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۹ تیر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/خرگوش

لغات نزدیک خرگوش

پیشنهاد بهبود معانی