سومشخص مفرد:
freesوجه وصفی حال:
freeingرهیده، رهایییافته، آزاد، رها
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The freed prisoners celebrated their release.
زندانیان رهایییافته آزادیشان را جشن گرفتند.
The freed slave was grateful for the opportunity to start a new life.
بردهی رهیده قدردان فرصت شروع زندگی جدید بود.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «freed» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/freed