سومشخص مفرد:
restrainsوجه وصفی حال:
restrainingخوددارانه، خویشتندارانه، آرام، ملایم
The reaction of the police was restrained.
واکنش پلیس ملایم بود.
لگام کرده، مهار شده
پای در بند
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «restrained» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۸ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/restrained