(عامیانه) عصبی، نگران، گرفته، ناراحت، درهم
I used to get uptight before final exams.
قبل از امتحانات نهایی همیشه دچار نگرانی میشدم.
(عامیانه) قدیمی مسلک، کهنهپرست، امل، سختگیر (بهویژه در امور سنتی و رسوم) (up-tight هم مینویسند)
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «uptight» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/uptight