با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Uneasy

ʌnˈiːzi ʌnˈiːzi
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • صفت تفضیلی:

    uneasier
  • صفت عالی:

    uneasiest

معنی و نمونه‌جمله

adjective B2
ناراحت، مضطرب، پریشان‌خیال، ناآرام

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
- the uneasy situation in the city
- وضع ناآرام شهر
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد uneasy

  1. adjective awkward, uncomfortable
    Synonyms: afraid, agitated, alarmed, all nerves, anguished, anxious, apprehensive, bothered, constrained, discomposed, dismayed, disquieted, disturbed, edgy, fearful, fidgety, fretful, harassed, ill at ease, impatient, insecure, in turmoil, irascible, irritable, jittery, jumpy, nervous, on edge, on the qui vive, palpitant, peevish, perplexed, perturbed, precarious, restive, restless, shaken, shaky, strained, suspicious, tense, tormented, troubled, unquiet, unsettled, unstable, upset, vexed, worried, wrung
    Antonyms: comfortable, composed, easy-going, laid-back

Idioms

لغات هم‌خانواده uneasy

ارجاع به لغت uneasy

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «uneasy» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/uneasy

لغات نزدیک uneasy

پیشنهاد بهبود معانی